دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
... مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست! دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه…
نظرات شما عزیزان:
مث همیشه خوب و زیبا
اما یه نکته
این دیگه دوس داشتن نمیشه
میشه ترحم
میشه احترام
هر وخ واسه دوس داشتن دلیل آوردی میشه احترام و دلسوزی
اما دوس داشتن از دله دل هم دلیل نمیخاد.
که اگه بخاد دیگه اونی نیست که دل دنبالشه
ادامه بده خیلی خوب می نویسی

.gif)
چه دل کوچیکی آخی
چه مطلب خوبی بود مرسی الی
.gif)
کاش دلای ما هم انقدر کوچیک بود.
خوشحال میشم به ما هم سری بزنید
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)